گزارش خطا در معنی کلمه 'boiler'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دیگ

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دیگ‌ بخار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun water heater: They used a boiler to make hot water.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. coal-fired, coke, electric, gas, gas-fired, oil-fired, solid-fuel, steam, water | central-heating VERB + BOILER install, put in | service BOILER + VERB come on I've just heard the hot water boiler come on. | go off | burst, explode BOILER + NOUN system | suit

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :