گزارش خطا در معنی کلمه 'vocation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حرفه

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كار

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پیشه‌ای‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پیشه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: صدا

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: احضار

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: حرفه‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: كسب‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: شغل‌

شبکه مترجمین ایران

10 معارف اسلامی و الهیات:: شغل - خدمت

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. real, true | religious VERB + VOCATION find She struggled for years to find her true vocation. | have | follow, pursue He is desperate to pursue his vocation as an artist. | miss She feels that she missed her vocation by not working with children. PREP. ~ for She seems to have a vocation for healing. | ~ to a vocation to the priesthood PHRASES a sense of vocation This is a job that demands a sense of vocation.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun an occupation for which they are well suited: The vocation of computer programming suited her.

Simple Definitions

3 general:: noun profession: His vocation is banking.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :