گزارش خطا در معنی کلمه 'vogue'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عمومی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عادت‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: متداول‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: رسم‌ معمول‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رواج‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: مرسوم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. current | temporary VERB + VOGUE enjoy Cycling enjoyed a vogue at the end of the nineteenth century. | come (back) into Scooters have recently come back into vogue. VOGUE + NOUN word PREP. in ~ the type of pop song in vogue at that time | out of ~ Disaster movies are currently out of vogue. | ~ for the current vogue for Japanese food

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun prevailing fashion, practice or style: Hoop skirts were once the vogue.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :