گزارش خطا در معنی کلمه 'wait on'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خدمت‌ رسیدن‌و خدمت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (wait upon) پیشخدمتی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): wait (up)on someone Fig. to pay homage to someone. (Stilted.) • Do you expect me to wait upon you like a member of some medieval court? • She waited on her grown children as if they were gods and goddesses.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :