گزارش خطا در معنی کلمه 'wallpaper'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كاغذ دیواری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: با كاغذ دیواری‌ تزئین‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. faded, peeling | floral, flowery, patterned, striped | flock, textured QUANT. roll six rolls of wallpaper VERB + WALLPAPER hang | be covered/hung with | strip (off), take off WALLPAPER + NOUN paste

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :