گزارش خطا در معنی کلمه 'wand'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گرز

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چوب‌ گمانه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: عصا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تركه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: چوب‌ میزانه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a thin supple rod, twig or stick: He waved his wand and it disappeared as if by magic.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :