گزارش خطا در معنی کلمه 'warden'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سرپرست‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قراول‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ولی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رئیس‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: نگهبان‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: ناظ‌ر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. chief, head | deputy | church, college, prison | park | game He is chief game warden of the Masai Mara game reserve in Kenya. | traffic | dogJOB

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :