گزارش خطا در معنی کلمه 'warrior'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سلحشور

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: محارب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جنگجو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جنگاور

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مبارز

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رزمجو

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: دلاور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. formidable, great, mighty, noble | brave, valiant | famous, renowned QUANT. band WARRIOR + VERB fight

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun soldier: He was a skilled warrior.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :