گزارش خطا در معنی کلمه 'wastage'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ضایعات

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تضییع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كاهش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تفریط‌ كاری‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ضایعات‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اتلاف‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. excessive, high | natural Voluntary redundancies and natural wastage will cut staff numbers to the required level. | muscle Patients need exercise to prevent muscle wastage. VERB + WASTAGE avoid, prevent | minimize | cut down on, reduce | increase | allow for Buy more paper than you need to allow for wastage.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :