گزارش خطا در معنی کلمه 'wean'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: از پستان‌ گرفتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: از شیر مادر گرفتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. gradually VERB + WEAN attempt to, try to PREP. (away) from trying to wean her away from gambling | off They have gradually weaned him off the drugs. | onto weaning a baby onto solid food

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :