گزارش خطا در معنی کلمه 'weasel'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (ج‌ش‌) راسو

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دروغ‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جانوران‌ پستاندار شبیه‌ راسو

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: راسو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: weasel out of sth mainly US informal to avoid doing something that you have agreed to do, especially by being dishonest • Although they had signed the contract they tried to weasel out of the deal later.

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: noun a carnivorous wild animal: The weasel attacked and ate some chickens. verb back out of a situation in a sneaky manner: He can weasel his way out of any situation.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :