گزارش خطا در معنی کلمه 'wedge'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 مهندسی شیمی:: گوه

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گوه‌(goveh)

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: از

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: با گوه‌ شكافتن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: باگوه‌ نگاه‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see THIN EDGE OF THE WEDGE.

American Heritage Idioms

2 general::   verb ADV. firmly, tightly PREP. against, behind, between, into, under She wedged a chair firmly under the door handle. PHRASES wedge sth in place/position, wedge sth open/shut Someone had wedged the door open with a brick.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :