گزارش خطا در معنی کلمه 'استنتاج کردن استنتاج'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (intransitive or passive infinitive : استنتاج شدن - be, to be, being, having been, to have been+pp) • conclude, -ing, conclusion • draw, ~ing conclusion • deduce, -ing, deduction (also استنباط and استنباط كردن ) if you see a doctor leaving a house, you might deduce the fact that someone in the house was ill> • infer, ~ring, ~ence (also استنباط and استنباط كردن ) • arrive, -ing at a conclusion • reason, ~ing • (by extension) argue, -ing, ~ment

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :