گزارش خطا در معنی کلمه 'captain'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (نظ‌) سروان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناخدا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سركرده‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سروان

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun rank: The officer was a captain. noun leader: The captain of the ship came aboard.

Simple Definitions

2 general::   nounRANK

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :