گزارش خطا در معنی کلمه 'captivity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گفتاری‌ فكری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اسارت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گرفتاری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + CAPTIVITY hold/keep sb in The children were held in captivity until British soldiers entered the village. | bring/take sb into | free/release sb from The prisoners were released from captivity after three months. | escape from PREP. during (sb's) ~ She was tortured many times during her captivity. | in ~ trout bred in captivity

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :