گزارش خطا در معنی کلمه 'carbon'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كربن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ذغال‌ خالص‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: الماس‌ بیفروغ‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. pure Diamonds are crystals of pure carbon. | organic | radioactive | activated CARBON + NOUN content iron with a high carbon content | atom, isotope | fibre PHRASES a form of carbon

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun duplicating paper: I used a carbon to make more copies.

Simple Definitions

3 general:: noun nonmetallic element: Coal is made of pure carbon.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :