گزارش خطا در معنی کلمه 'cardinal'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اصلی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اصلی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كاردینال‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: عدداصلی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: اعداد اصلی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: اساسی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: سهره‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. foremost important: He had committed a cardinal error. noun red color: The school's colors were cardinal and yellow. noun a red bird: Feeding on the seeds was a pretty Northern Cardinal. noun high Catholic official: He held the title of Cardinal in New York.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :