گزارش خطا در معنی کلمه 'caress'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دلنوازی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دلجویی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نوازش‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: در اغوش‌ كشیدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. gentle, light the gentle caress of his fingers | warm

Oxford Collocations Dictionary

2 general::   verb ADV. gently, lightly His fingers gently caressed her cheek.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :