گزارش خطا در معنی کلمه 'تحریم کردن ـ تحریم'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: ban n,v ),

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: boycott ( n,v ),

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: prohibit (also منع كردن ),

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: interdict,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: proscribe,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: sanction(n) : an economic or military coercive measure adopted usu. by several nations in concert for forcing a nation violating international law to desist or yield to adjudication

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: taboo : a general agreement not to discuss or do sth • declare, declaring as unlawful; legal sanction

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :