گزارش خطا در معنی کلمه 'تفویض کردن ـ تفویض'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (see تفيض شدن in the same entry) n, v delagate, delegating, delegation hand/~ing over give/giving over; resign/~ing/~ation; submit/~ting/submission; abdicate, abdicating, abdication; entrust/~ing/~mint; vest/~ing; invest/~ing/~mint (ie of power, authority)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :