گزارش خطا در معنی کلمه 'توقف کردن ـ توقف'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: stop,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: suspend,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: stay,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: cease, -ing, cessation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: insolvency

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: quit,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: deadlock : 1. a state of inaction resulting from opposition or lack of compromise, in this sense in Persian also بن‌بست

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: lapse (abeyance is 1. temporary inactivity; suspension 2. in property law, a lapse in succession during which no person is vested with title – B(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :