گزارش خطا در معنی کلمه 'ثیب'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: محصن which see

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: a woman deprived of her virginity in lawful or unlawful intercourse (used in contradistinction against بكر )

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: widow

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: widower

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :