گزارش خطا در معنی کلمه 'جد'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: forefather

شبکه مترجمین ایران

2 general:: forebear

شبکه مترجمین ایران

3 general:: ancestor

شبکه مترجمین ایران

4 general:: primogenitor

شبکه مترجمین ایران

5 general:: progenitor

شبکه مترجمین ایران

6 general:: seriousness

transnet.ir

7 Law:: grandfather; forefather; ancestor; progenitor; forebear (also forbear – usu. used in pl); avous (Lat)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :