گزارش خطا در معنی کلمه 'در گرو بودن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: be pawned (ie movable property or personalty); be pledged; be, being, or having been mortgaged or encumbered (ie landed property). While encumbrances usually relate to real property, a purchaser of personal property is provided with a warranty of title against unknown encumbrances. HCB.

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :