گزارش خطا در معنی کلمه 'عمدی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: deliberate

transnet.ir

2 general:: premeditated

transnet.ir

3 general:: intentional

transnet.ir

4 Law:: intentional; deliberate; premeditated (that is of malice and esp homicide); aforethought; willful; overt; prepense : planned beforehand – usu used postpositively (malice prepense( • voluntary (voluntary manslaughter( • of set purpose

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :