گزارش خطا در معنی کلمه 'عنصر'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: principle

transnet.ir

2 general:: element

transnet.ir

3 Law:: element

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: (derog) agent; person; operative – See also عامل

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: essence

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: incident (‘implied contract’ is used to signify sometimes a genuine consensual contract not expressed in words, or in signs which usage has rendered equivalent to words; sometimes an event to which, though not a genuine consensual contract, the law annexes most or all of the incidents of a genuine contract as against any person or persons – JBS(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :