گزارش خطا در معنی کلمه 'غیر بومی'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: nonnative

transnet.ir

2 sports:: Exotic

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

3 Law:: pl: غير بوميان - ■ n non-native; non-native resident of a specific geographic locality; (loosely, in Iran and with reference to a town or city) Person specifically not born in a specified town or city or not living in that town or city as a permanent resident ■ adj non-indigenous

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :