گزارش خطا در معنی کلمه 'غیرمنظم'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: irregular : lacking continuity or regularity esp of occurrence or activity ● occasional; casual

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: disorganized

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: unsystematic; unsytematized; disorderly; unmethodical

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :