گزارش خطا در معنی کلمه 'فائق'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: ■ n /برگزيده، بهترين هرچيز/ choice; select; chosen; selected; the cream of sth; the cream of the crop; the pick of sth ■ adj /غالب، مسلط، چيره/ dominating; domineering; prevailing; preponderant; victor فائق آمدن and فائق شدن (against or over problems, difficulties, difficult circumstances, impediments, obstacles, enemies) prevail over; triumph over; conquer; overcome

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :