گزارش خطا در معنی کلمه 'فک کردن ـ فک'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (of a transaction, business dealing, agreement, deal) cancel; make null and void. In this sense فسخ being the more correct and the more common word.

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: canceling or being cancelled; the result of canceling

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :