گزارش خطا در معنی کلمه 'کاتب'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 History:: scribe

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 Law:: scrivener : a professional or public copyist or writer; scribe ● scribe : a copier of manuscripts ● transcriber : person who makes a copy of (dictated or recorded matter) in longhand or on a machine (as a typewriter)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: writer

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: calligrapher

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: a public copyist

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: amanuensis : one employed to write from dictation or to copy manuscript

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: penman

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: court secretary

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :