گزارش خطا در معنی کلمه 'گردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 agriculture:: Chunk

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 general:: chuck

transnet.ir

3 general:: neck

transnet.ir

4 general:: cervix

transnet.ir

5 Law:: neck

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: liability; obligation – Used especially in the phrases shown : به گردن گرفتن assume the responsibility (for something done or for something to be done or to happen in the future); confess; declare oneself responsible for (See also گردن نهادن in the main entry)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :