گزارش خطا در معنی کلمه 'گردن نهادن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: submit

transnet.ir

2 Law:: abide by (rules, regulations, terms and conditions, etc)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: comply with (orders, instructions, etc)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: reconcile oneself to (you must reconcile yourself to a life of hardship and poverty(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: acquiesce : to accept, comply, or submit tacitly or - often used with in and sometimes with to passively (in sth); defer to (deferred to her father’s wishes(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :