گزارش خطا در معنی کلمه 'گریختن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: escape

transnet.ir

2 Law:: flee; run away; run off with sb; run off (together); abscond; fly; decamp; escape; get off; make off; break out or loose; make a getaway; bolt; depart. infml, take off; take French leave

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: evade (one’s responsibility, duty, obligations, etc)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :