گزارش خطا در معنی کلمه 'محو'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: faded

transnet.ir

2 Law:: obliterating, obliteration; eliminating, elimination; wiping off or out; erasing, erasure; razing; effacing, effacement; expunging; extinguishing, extinguishments – see also محوشدن and محو كردن below

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :