گزارش خطا در معنی کلمه 'مفروز و مجزاشده'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: (often on title deeds and followed by the preposition از) parceled out by wall(s) (ie from adjacent land(s); separated off (a close is a piece of land separated off from land owned by others or from common landa ● walled off (also ديواركشي ومجزاشده) (the yard had been walled offt

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :