گزارش خطا در معنی کلمه 'مفلس'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: poor

transnet.ir

2 Law:: ■ n insolvent; insolvent person ■ adj insolvent : (1) : unable to pay debts as they fall due in the usual course of business (2) : a : having liabilities in excess of a reasonable market value of assets held b : (broadly and in non-legal parlance) indigent; poor; needy; broke; penniless; pauper; destitute

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :