گزارش خطا در معنی کلمه 'مقابله ـ مقابله کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: checking; check (our forces have met with a checko

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: verifying (ie of two or more texts or things against each other); verification; collation : The comparison of a copy with its original (in Persian, also with another copy) to ascertain its correctness; (in English, also) the report of the officer who made the comparison; in Persian

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: opposition; opposing

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: reciprocity; reciprocation (ie in response to a courteous act of another)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: confrontation ■ vt

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: fight back; confront

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: fight

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: check

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: oppose

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

10 Law:: reciprocate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

11 Law:: verify (ie texts, etc)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :