گزارش خطا در معنی کلمه 'ممتنع'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: impossible

transnet.ir

2 general:: abstaining

transnet.ir

3 Law:: impossible ■ n

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: abstention (five votes in favor of the proposal, three against, and two abstentionse

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: person who has withheld his vote

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :