گزارش خطا در معنی کلمه 'منتقل'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: moved

transnet.ir

2 Law:: often shown in its verbal forms منتقل شدن ـ منتقل كردن ـ منتقل ساختن shown in the main entry below – (of a person, thing, one’s address) moved (from one place to another); transfer the hostages were transferred to a safe househ ● conveyed; transported

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :