گزارش خطا در معنی کلمه 'منصفانه'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: equitable

transnet.ir

2 Law:: ■ adj /عادلانه، از روي عدل و انصاف/ consistent with fairness, justice and equity : fair; in equity she did not feel that the company had dealt with her in equity – BB ● just; equitable; impartial, unbiased, unprejudiced, nonpartisan, neutral, even-handed ■ adv justly; equitably; even-handedly

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :