گزارش خطا در معنی کلمه 'منظم'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: disciplined

شبکه مترجمین ایران

2 general:: regular

transnet.ir

3 Law:: regular; punctual; orderly; methodical

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: disciplined; well-disciplined; systematic

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: (of a person) neat and tidy (ie in managing his own personal or business affairs, his office, or his home environment)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :