گزارش خطا در معنی کلمه 'نوشته'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: Writing

transnet.ir

2 Law:: n. adj /مرقوم، مسطور، مكتوب، نامه، كتابت، رقعه، مراسله، دستخط، مطلب مكتوب، سندكتبي؛ نوشته شده، مكتوب، كتبي ■ n something written; writing; piece of writing; manuscript; script; handwriting; letter; epistle : a. a formal or elegant letter b. a composition in the form of a letter; missive ■ adj written; in writing; (broadly or loosely) printed; inscribed; handwritten

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :