گزارش خطا در معنی کلمه 'نویسنده'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: writer; author

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: novelist

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: scribe; amanuensis : one employed to write from dictation or to copy manuscript

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: wordsmith : a person who works with words; especially : a skillful writer; man / woman of letters

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: penman 1 a : calligrapher b : copyist, scribe

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: author

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: scrivener : a professional or public copyist or writer: scribe, calligrapher

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: copyist : : one who makes copies

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: essayist : a writer of essays

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :