گزارش خطا در معنی کلمه 'نیا'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: grandfather

transnet.ir

2 general:: ancestor

transnet.ir

3 Law:: grandfather : father of one’s father or mother

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: (paternal or maternal) grandfather

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: forebear : ancestor, forefather; also : precursor — usually used in plural (four score and seven years ago our forefathers founded a nation … Abraham Lincoln(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :