گزارش خطا در معنی کلمه 'وضع مالیات ـ مالیات وضع کردن ـ مالیات بستن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: impose a tax; levy a tax on (sth); levy tax; tax; taxation (n)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: assess

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: excise

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :