گزارش خطا در معنی کلمه 'وفا'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: loyalty

transnet.ir

2 general:: faithfulness

transnet.ir

3 Law:: for its verbal form وفا كردن sse in the main entry – in Persian often used with reference to such nouns as عهد ـ قول ـ پيمان ـ وعده – fidelity; good faith; loyalty – وفاي به عهد fulfillment of an / the obligation, promise, pledge, agreement, covenant – see also وفاداري below.

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :