گزارش خطا در معنی کلمه 'وقف ـ وقف کردن'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 Law:: alienate in mortmain (Ad quod damnum – A similar writ was given by a statute of

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: endow for pious, religious, charitable, or public purposes

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: amortize : to alienate in mortmain (amortized the estate(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: dedicate (he dedicated his life to fighting corruption / to the service of his country( (dedicated a school to the state( وقف /كردن/ مال به نفع هريك از ورثه entail (unprovided for and inconsistent with in the inheritance laws in Iran)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :