گزارش خطا در معنی کلمه 'وقوع'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: happening

transnet.ir

2 general:: occurrence

transnet.ir

3 Law:: The act of occurring, in Persian used especially with reference to wars, earthquakes, torrential rains and flooding, burglary, fire, road accidents – وقوع يافتن occur (the accident occurred at about 3:30( : happen, take place, come about – بعد از وقوع حادثه ex post facto (Lat) : after the fact – حين وقوع (يا ارتكاب) جرم (يا جنايت) red-handed : in the act of committing a crime or misdeed (caught red-handed( محل وقوع ملك address of landed property

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :