گزارش خطا در معنی کلمه 'directory'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فهرست‌ راهنما

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كتاب‌ راهنما

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. business, shopping, telephone, trade I found the company's name in a trade directory. VERB + DIRECTORY consult, look sb/sth up in | compile, create | edit | produce, publish PREP. in a/the ~ Names are listed alphabetically in the directory. | ~ of a directory of names and numbers

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :